سفارش تبلیغ
صبا ویژن
 
MAD2
 
 

سلام

باز دارم مینویسم

نمیدونم چرا این روزا همش دوست دارم بنویسم...شاید چون خالی میشم با نوشتن...

8روز مونده به تولدم... مثل همیشه...خودمو شاد نشون میدم...ولی تو دلم کلی حرفه نگفته هستش که دوست دارم به یکی بگم و پر از غصه...

چه فایده... اون که هیچ وقت این وبلاگ و نمیخونه... منم واسه دل خودمه که مینویسم...

دوست دارم روز تولدم از صبح تا شب با اونی باشم که میخوام...

دوست دارم اولین نفری باشه که بهم تبریک میگه....

دوست دارم بهترین روز عمرم باشه تولد امسالم...

دوست دارم بهترین حرفا و با بهترین چیزارو واسم کادو بیاره...

دلم کادوی مادی نمی خواد...دلم یه چیزی میخواد که ارزشمو نشون بده...

یه چیزی که بفهمونه بهم که هنوز مثل قبل دوسم داره،حتی بیشتر...

یه چیز خوب...

یه چیزی که هیچ کس تو عمرم بهم کادو نداده باشه...

یعنی میشه این چیزا ...؟؟؟؟

اینا چیزای زیادی نیست...فقط یه خواستس...

دلم خیلی گرفته...خیلی...از روزگار...از زندگیم...از سرنوشتم میترسم...میترسم نشه اونطوری که میخوام...میترسم از آینده ی نزدیک...خیلی

میترسم...girl_cray.gif

حرفای ناگفته زیادی دارم که نمیدونم چه طوری بگم... از کجاش بگم...با چه لحنی بگم....

مثل همیشه خدایا کمکم کن... خواهش میکنم...beten

 

 




موضوع مطلب :

ارسال شده در تاریخ : سه شنبه 89 دی 14 :: 12:0 عصر :: توسط : I-MaD

درباره وبلاگ
چه قدر سخت است منتظر کسی باشی که هیچ وقت فکر آمدن نیست .
پیوندها
طول ناحیه در قالب بزرگتر از حد مجاز
آمار وبلاگ
بازدید امروز: 0
بازدید دیروز: 2
کل بازدیدها: 95487